مباحث تعلیل و تعیین علت و معلوم در موضوعات و مسائل پزشکی کاستی هایی دارد. به طور مثال، جایگاه مفاهیم زیر در مباحثه های فلسفی و منطقی درباره تعلیل پزشکی مشخص نیست:
1- Trigger
2- Aggregator
3- Flaring
این که پزشکی سعی می کند اتیولوژی یک بیماری را تشخیص دهد، به خاطر منافع آن است:
1) تعیین علت بیماری امکان تبیین واقع بینانه تری را از زنجیره عوامل دخیل فراهم می کند. این تبیین فهم فیزیوپاتولوژیک را ارتقاء می دهد.
2) تبیین پاتوفیزیولوژیک این عوامل امکان پیشگیری از بیماری (علت) را برای پزشک فراهم می کند.
هنگامی که از اتیولوژی صحبت می شود، منظور تعیین موارد زیر است:
- علت: زنجیره ای از علل که به طور پاتوفیزیولوژیک به هم مربوطند.
- معلول: همان بیماری است البته بر اساس چارچوب آموخته پزشک (که تحت تأثیر پارادایم غالب و دسته بندی بیماریهاست)
بنابراین، تبیین عِلّی که مکانسیم علیتی را مشخص می کند، ارزشمند خواهد بود زیرا پزشک می تواند به عنوان «معالج» یا «درمانگر» زنجیره علل و عوامل را قطع کند. چنین موفقیتی موجب قدرت و تسلط بیشتر پزشک بر جریان اطلاعات پزشکی فرد بیمار می شود (Information Governance).
البته این که بیشتر از «علل بیماری» صحبت می شود نه از «علل سلامتی»، به پارادایم حاکم بر پزشکی مربوط می گردد: بیمار محوری لازمه سرویس محوری است: پزشک خدمتی ارائه می دهد و بیمار آن خدمت را دریافت می کند، حاکمیت رویکرد بازار که بیمار را مشتری و پزشک را فروشنده فرض می کند.
کدام گزینه تبیینی (explanatory) و کدام گزینه تعلیلی (causal) است؟
1) الگوی کروموزومی فرد جانی؛ XXY است.
2) الگوی کروموزومی XXY می تواند فرد را در معرض برور رفتارهای خشونت آمیز و مجرمانه قرار دهد.
3) سایکوسرجری (psychosurgery) رفتارهای خشونت آمیز یا کنترل نشده را کاهش می دهد.
4) داروی ریتالین می تواند تعادل مختل شده نوروترانسمیترها در اختلال بیش فعالی-کم توجهی (ADHD) را اصلاح نماید.
برگرفته از مبحث «پزشکی شدن» در کتاب جامعه شناسی پزشکی (منبع حیطه جانبی المپیاد فلسفه پزشکی)
پروفسور صادق زاده مطلب جالبی را مطرح می کند که برای پزشکان آشناست:
Disciplines such as physiology and biochemistry about the functioning of organs,
cells, or molecules often deal with causal relationships. For example, a
chemical formula representing a chemical reaction such as H2 + O → H2O is
a causal statement. It says that “the joining of two hydrogen atoms and one
oxygen atom causes the emergence of one water molecule”. Causal statements may be deterministic or probabilistic. The latter
predominate in medicine.
There are two types of causal statements, non-interventional and interventional.
(i) Non-interventional causal statements report about causal relationships
that are independent of interventions by the observer. In such a case, the
researcher simply observes the processes which she studies. But he/she does not
actively manipulate the events constituting them. For example, he/she examines
whether babies born to mothers who drink excessively during pregnancy, or
have diabetes mellitus, are at a high risk of developing any disorders. If the answer
is Yes, then by employing our probabilistic theory of etiology, the causal assertion can be made that “excessive use of alcohol, or
diabetes mellitus, during pregnancy is positively causally relevant to pathological
disorders X, Y, Z”. This causal statement is non-interventional because
the allegedly causal factors, i.e., “excessive drinking during pregnancy” and
“diabetes during pregnancy”, have not been produced or manipulated by the
researcher.
آیا چنین تقسیم بندی را در کتاب مارکوم یا کتاب اکاشا دیده اید؟
مارکوم در مبحث «علیت پزشکی »(ص 36) اشاره می کند که:
مکانسیمها شامل عناوین هستی شناختی و نیروهایی هستند که درگیر تغییراتی در طول زمان در این عناوین می شوند.
مکانسیم: عناوین + نیروها (که با یکدیگر تعامل می کنند)
مکانیسم: وقوع علت غیرمضاعف یک رخداد پس از دیگری (رابطه علیتی یا انتقال علیتی)
الف ← ب ← ج
مکانسیم خیلی بیشتر از ساختارهای شاخه دار، چرخه های بازخورد(فیدبک)، چرخه های پسخورد (فیدفوروارد) تأثیر می گیرند: تولید «ج» می تواند از طریق «الف»، تولید «ب» را تقویت کرده یا مهار کند.
. . . .
نقد من بر این مطلب:
مکانیسم، مربوط به «تبیین علیتی» می باشد و نه خود «علیت». خلط این مباحث درست نیست.